تارنمای کیانی مِه ايرانيَت، رونوشتِ يك نام: 2010/10
Loading...
~-.

۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

نا امیدی


درود

هنگامي كه آرزوهای هاي آدمي دست نيافتني ميشودنا اميدي آماده ترين جايگزين خواهد بود براي رخنه در زندگي و به راستي آلترناتيوي هراسناك تر از نا اميدي نبوده و نخواهد بود.
براي هر آدمی اميد تنها روزنه روشن و بی هزينه ايست كه مي تواند فردا رابر پايه و با باور به آن اميد و آرزو بسازد.
چرا سخناز اميد و نا اميدي ميزنم ،اين گمان پيش ميآید كه  موجي از نا اميدي و دلسردي در جامعه ناخشنود ايران بنا شده است كه هر روز بر بلنداي اين موج افزوده ميشودو سيل بيشتري از هم ميهنان را در خود گرفتار میکند.
در كشوري به نام ايران كه حكومتي با ساختار و بر پايه بحران سازي شكل گرفته و به خوبي با همين بحران سازي و هوچي گري ، فرداي خودش را بیمه ميكند و به راستي در اين كار هم بي مانند هست ، تنها بازنده اين هوچي گري ها مردم ايران بودند كه هر روز به تماشاي خرد شدن و مرگ زود رس خويش نشستن تا شايد....

 دوباره گويي نمی كنم اما در اين چند روز فضاي پنداری پر شده از فراخوان هايي براي شركت مردم در راهپيمايي اعتراضي روز 13 آبان تا به گفته يكي از دوستان حكومت گمان نكند كه جنبش سبز از پا افتاده و...
اما بد بختانه جمهوري اسلامي هر روز و بهتراست بگویم هر ساعت از زیست خودش رو با درگير كردن مردم با درگیری های روزمره سپري ميكند و مردم به ناچار و از روي ناگریزی درون اين چاه حكومت مي افتند دریغ از اين كه اين ها چاله هايي هستند كه اگرگذر كنيم تازه به چاه ميرسيم و زمانی برای درگير شدن در سياست پيدا نميشود.

گرفتاري هاي روز مره مردم از بدست آوردن نان سر سفره تا هزینه آموزش فرزندان و صدها گرفتاري ديگه مایه شده تا مردم تنها براي زنده ماندن زندگي كنند نه براي زندگي كردن ، و اين همان كار دلخواه حكومت و سرانش است كه براي پيشبرد اين كار ابزارهايي هم داره كه مدام با گسترش بهشت برين و رد زندگي زميني کوشش دارند تا مردم را از راستي ها دور كنند .
نا امید بزرگترین دشمن برای ایرانیانی شده است که هر روز در کشور خود زندانی تر از دیروز میشوندو زندانبان هر روز انها را نا امید تر از دیروز می گرداند...............برای رسیدن به آزادی.
شاد و سربلند باشيد

۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

کفن در صندوقی دارم ،به رنگ سبز آغشته

کفن در صندوقی دارم
به رنگ سبز آغشته

اگر جرم است جان دادن
چرا پس این همه کشته!

چرا فریاد دربند است؟
نفس در سینه ها زندان
گلورا خون خریداری
به نام نامی حیوان

چرا خون را گروگانی؟
چپاول میکنی پرچم
از این در خود پریشانی
که سر وا میکند دردم

که سر میاید این عصیان
کفن بر نیزه می روید
به دست فتنه می میرد
همانکه فتنه می گوید....
 کیانی  مِه

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

شیوا نظر آهاری در ایذه تنها نیست


یاران همه در خانه به زنجیر تکیدند
در میهن خود پای به تبعید کشیدند
بر دار اگر  نوبت اینان نرسیده
اینار به مهمانی خورشید رسیدند



درود 
یکی از جستارهایی که بر این بودم که  در باره اش چیزی بنویسم،"تبعید" شیوا نظرآهاری از مبارزین جنبش سبز و از شیرزنان ایران بود که امروز این هنگام به من دست داد تا هر چند کوتاه اما برای یاد آوری و یاری این گرام بانو سخنی رابا شما هم میهنان  بویژه مردم بزرگوار شهرستان ایذه در میان بگذارم.

کمیته گزارشگران حقوق بشر - شیوا نظر‌آهاری فعال حقوق بشر و عضو کمیته‌ی گزارشگران حقوق بشر، به ۷۶ ضربه شلاق، شش سال حبس همراه با تبعید به زندان ایذه محکوم شد.حکم صادره از سوی قاضی پیرعباسی در شعبه بیست و شش دادگاه انقلاب تهران به وی ابلاغ شده است. شیوا نظر‌آهاری در تاریخ ۲۹ آذر ۸۸ زمانی که به همراه تعدادی از فعالین مدنی و حقوق بشری قصد شرکت در مراسم تدفین آیت الله منتظری را داشت بازداشت شد. وی سرانجام هفته‌ی گذشته و پس از نزدیک به یک سال بازداشت در زندان اوین با تودیع وثیقه‌ی ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بود.
شیوا نظرآهاری به شهرستان ایذه یکی از شهرستان های  بختیاری نشین استان خوزستان "تبعید" شده است.تبعید دسته کمی اززندان ندارد ،براستی زندانی باگستره بزرگترو"شرایط" دشواربرای شیوادرنگرگرفته شده،چون به رفتارومنش بزرگوارانه مردم بختیاری آگاهی دارم از این روی نگرانی برای روش برخورد با شیوا را ندارم اما ازمردم خواهشمند هستم که نگذارند این بانو شرایط دوراز خانه را به گونه بدی سپری کند و هرگونه کمکی که گمان میکنند می توانند برای شیوا نظرآهاری داشته باشند از ایشاون دریغ نکنند تا شاید بشود همدردی یا بهتر است بگویم هبستگی خودمان را با شیوا نظرآهاری  بدینگونه نشان بدهیم .
وخواهش دیگری هم که از مردم ایذه دارم این است که بودن ایشان را به همه همشهری ها آگاهی رسانی کنند.
واما برای شیوا ...
شیوا جان همه ایران سرای من است
چه تهران باشد،چه کویر لوت وچه ایذه.....

شاد وسربلند باشید

share/bookmark