از دستی...
که برای نمردن / وجـــــــــدان درو میکند
از چشمی...
که جیره بندی کرده اند / اشکهــــــــــــایش را
از پاهایی...
که برهنگی/ برایشان فحشا نیســـــت
یا از بغضی که در گلوی مادر / خاک می خورد
از کجای خط ِ فقر/ برایت خدا را قسمت کنم
که سهم ِ دردهایمان یکـــــــی شود
کیانی مه
که برای نمردن / وجـــــــــدان درو میکند
از چشمی...
که جیره بندی کرده اند / اشکهــــــــــــایش را
از پاهایی...
که برهنگی/ برایشان فحشا نیســـــت
یا از بغضی که در گلوی مادر / خاک می خورد
از کجای خط ِ فقر/ برایت خدا را قسمت کنم
که سهم ِ دردهایمان یکـــــــی شود
کیانی مه