تارنمای کیانی مِه ايرانيَت، رونوشتِ يك نام: 2010/05
Loading...
~-.

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

خرداد از پس اين دشنه پيداست


به پيشا اي هم آورد مبارز


كه خرداد از پس اين دشنه پيداست


چنان ترسيده اهريمن از اين ماه


كه امروزش گرو در پيش فرداست


بپا خيز اي سراپا سبز آيين


كه اكنون وقت بگذشتن زجان است


تمام كوچه هامان پر زخون شد


به خشنودي اين ضحاك چپ دست


به خشنودي اگر بر دار بردند


جواناني از اين دلخسته ميهن


هزاران كاوه مي آيد به ميدان


ز دامان زناني غرق شيون


 کیانی مِه

۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

درس بزرگ جعفر پناهی

درود

امروز بسیار خشنود و شادمان شدم،تنها دلیل این شادمانی چیزی نبود مگر  آزادی جعفر پناهی.
جعفر پناهی توانست با پافشاری برراستی هایی که به آنها باور داشت آموزه ای بزرگ به مردم ایران بدهد ونشان داد که حق دادنی نیست،گرفتنیست...
به هرروی برای جعفر پناهی و خانواده گرمی اش بسیار سرخوش شدم..
به امید سربلندی و پیروزی مردم ایران و آزادی همه مبارزان میهن پرست.

شاد وسربلند باشید

ترس از حقیقت

درود

درست از زمانی که ماجرای آبگیری سد کارون 4 را روشن کردم ایمیل هایی ناشناس برای من فرستاده میشود که در برگیرنده گفتاری دهشتناک برا خودم و خانواده ام است،این ایمیل ها بانشانی های مختلفی فرستاده می شوند ،اما باید بگویم که:هر کسی پاسخگوی کارهاییست که خود انجام میدهد و دیگران را ازرفتا و کردار او باید جدا دانست،اگر سخنی گفته یا نوشته میشود،پاسخگو خود من هستم نه کس دیگری...

شاد وسربلند باشید

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

فاطمه رجبی و عقده گشایی

درود
امروز داشتم کتابی از خانم فاطمه رجبی میخوندم ، که منو به یاد یک مسئله ای انداخت....

همونطور که بیشتر دوستان میدونند آقای غلام حسین الهام یکی از همکاران و همدستان آقای احمدی نژاد در جریان کودتای انتخاباتی میباشند که منجر به روی کار اومدن دولت ایشان شد.آقای الهام که یکی از حقوقدانان شورای نگهبان بود وهست و ظاهرا در آینده هم خواهد بود دارای تفکراتی توتالیته و تمامیت خواهی هستند که تحمل شنیدن نظرات مخالف رو ندارند و ظاهرا یکی از افرادی هستند که پس از ظهور امام زمان پشت سر ایشان حرکت میکنند و اگر بخواهیم مطلب رو درست تر بیان کنیم از مریدان آقای مصباح هستند که شرح حال پدیده ای همچون مصباح نیاز به اشنایی داشتن در مورد علم دی ان ای و سلولهای بنیادین داره که خار ج از بحث و البته حوصله ماست.برگردیم سر موضوع اصلی فاطمه رجبی همسر آقای غلام حسین الهام ...
ایشون چون طبق شواهد ظاهری رجل سیاسی نیست و البته از نظر دیگری هم میشه گفت که رجل سیاسی هست،  باورها یا بهتر بگم عقده های زیادی نسبت به غیر خودی ها یا همون اصلاح طلب ها یا همون مردم ایران دارند. خانم رجبی ، هرجایی که یه خودکار و کاغذ سفید و البته میکروفن بزرگ می بینه دهنش رو شروع به باز کردن می کنه و به ایراد کردن سخنانی در مورد همه جا و همه چیز مردم مشغول میشه.یکی از مهمترین آدمهایی که ایشون مورد لطف خودشون قرار دادند،  آقای محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاحات بود که خانم طی نامه ای،  فتوایی صادر کردند که اقای خاتمی باید خلع لباس یا بهتر بگیم لخت بشه، حالا برای چی؟ خدا بهتر میدونه......
یا این جمله عجیب که : خاتمی ارزش ترور و اعدام ندارد.
خلاصه از قضا آقای الهام برادری دارند به نام غلامرضا الهام که یکی از افراد مشغول در سپاه پاسداران بوده و هستند که سابقه فعایت در گروه توپخانه 64 الحدید اهواز و ستاد مشترک سپاه رو دارند، درجه نظامی ایشون سرهنگ تمام بوده و دارای مدرکی معادل فوق دیپلم نظامی هستند.
آقای غلامرضا الهام از نظر بینایی مشکل دارند که همین موضو و عوامل دیگری سبب شده تا ایشون زیاد در صحنه سیاست بر خلاف برادرشون نباشند. البته یک بار ایشون از طریق سپاه اقدام به انجام دادن عمل بینایی در انگلستان کردند که همزمان شد با ماجرای سلمان رشدی و قطع روابط ایران و انگلستان،  که مجبور شدن از این کار صرف نظر کنند.
به هرروی،  همین نبود فعالیت و رجل سیاسی نبودن باعث شد که کدورتی بین خاونواده آقای غلام حسین الهام وبرادرشون ایجاد بشه،  تنها دلیل این اختلاف این بود که برای خانم رجبی،  قابل هضم نبود که با چنین خانواده سطح پایینی از نظر سیاسی،  مراوده داشته باشند . این موضوع تا جایی پیش رفت که در مراسم عزاداری پدر الهام،  خانم رجبی فقط به مدت چند دقیقه در مراسم شرکت کرده و بدون تسلیت گفتن مجلس رو ترک کردند، این ماجراها باعث شد تا غلامحسین که در مسند کار بود به فکر چاره بیفته و تلاش کرد تا برای غلامرضا در عرصه ساست و کارهای اجرایی صندلی پیدا کنه،  همین تلاشه منجر به این شد که در زمان استانداری آقای حیات مقدم در خوزستان،  سمت سر دفتری استانداری در تهران رو به غلامرضا الهام بسپارند البته بر خلاف میل آقای حیات مقدم.
رابط بودن بین استانداری و وزارت کشور کار بسیار وقت گیری بود که از عهده غلامرضا الهام به دلیل کسالت بر نمی اومد و منجر به ناهماهنگی هایی بین دوطرف شده بود که برای حیات مقدم غیر قابل قبول بود، پس از چند ماه که کار به سختی پیش میرفت و شکایت هایی هم به دست غلام حسین الهام رسیده بود،  مجبور شدند که خیلی بی سر وصدا این صندلی رو از آقای غلام رضا الهام گرفته و به جای اون شغلی جدید و بی دردسر به عنوان معاون پارلمانی سپاه به ایشون پیشنهاد شد،  که با کمال میل پذیرفتند،  این ماجرا گذشت و گذشت تا همین عدم توانایی غلامرضا در کارهای اجرایی منجر به کناره گیری از این سمت شد و دوباره مجبور شد که برگرده به ستاد مشترک سپاه پاسداران.
خلاصه کنم که عقده و ناراحتی روحی خانم فاطمه رجبی باعث شد که شخصی بی تجربه و نا آگاه وارد مسائل اساسی کشور بشه و خودش و مملکت رو متضرر زیان و خسارت بکنه.
شاد و سربلند باشید

۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

کاپیتلاسیون

درود
همیشه به یاد میاورم آموزگار تاریخ دبیرستانمان را که با سربلندی در باره رد قانون کاپیتلاسیون بدست آقای خمینی سخن میگفت.
میگفت: "بچه ها به این میگن حس وطن دوستانه ما باید همیشه امام خمینی رو الگو قرار بدیم.الگویی که به ما نشون داد چه گونه ميبايست رودر روي زیاده خواهی و دست درازی دشمن به کشورمون ایستاد.
نمی دانم آموزگار تاریخمان کجاست ولی هر جا هست بسیار خواهان این هستم که از ایشان بپرسم که آیا امروز هم همان دیدگاه را در باره کاپیتلاسیون دارند!
در این چندروز بسیاربرآشفته بودم که قاتل دکتر بختیار را آزاد کردند، زخم چرکینی دوباره سر باز کرد و درد تازه ای جانم رادر برگرفت ،جمهوری اسلامی که میگفت " کلوتید ریس " جاسوسی از سوی کشور های بیگانه است ،در دادو ستدی با فرانسه او را با قاتل دکتر بختیار جابجا کرد اگر کلوتید ریس جاسوس بود چرا آزادش کردند؟اگربی گناه بود چرا دستگیرش کردند؟ و هزار پرسش دیگر،اما هنوزچند روز نگذشته بود که مادران سه شهروند آمریکایی به ایران آمدند تا با فرزندانشان در هتل استقلال دیدن کنند، فرزندانی که به جرم جاسوسی دستگیر شده بودند ،اکنون دریکی از بهترین هتل های تهران باید با مادرانشان دیدار کنند.
پرسشی پیش میآید که آیا بچه های ایرانی دربند جمهوری اسلامی میتوانند با خانواد ه هایشان در هتل استقلال یا در یک مهمانسرا یا در خود زندان دیدار داشته باشند...هنوز هم رخداد دستگیری ملوانان انگلیسی از یادمان نرفته است که به جرم دست اندازی به آبهای کشور دستگیر شدند و سپس با کت و شلوار و دست تکان دادن احمدی نژاد از کشور بیرون رفتند ...
ای کاش آموزگارمان را دوباره می دیدم.
شاد وسربلند باشید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

تو از شعر جواني سبز دريك گوشه زندان مي ترسي


تو از زيبايي ممتد
تو از يك كودك مرتد
تو از آغاز يك پايان مي ترسي
چه حسي دارد از فرياد ترسيدن
تو از تصوير نيمه لختِ يك انسان مي ترسي


تو مي ترسي از اين ديوار
از اين خودكار بي آزار
تو از پروانه اي تنها به گرد شعله اي سوزان مي ترسي
كه در تبعيد مي رقصد براي جشن آزادي
توپنهان ميكني شايد،از اين بنيان مي ترسي


تو از يك روسري در باد
شعار مرگ بر او باد
تو از شعر جواني سبز دريك گوشه زندان مي ترسي

تو از يك شهر بي جمعه
توازتندیس يك گربه
تو از يك كودك در خواب، گرفته دست بر پستان مي ترسي


چه فرقي ميكند شايد!
از اين ترسد كسي كاهد
تواز اين پرچم خوشرنگ،تواز پيشينه ايران مي ترسي

کیانی مِه

درود

این سروده را پیش کش میکنم به همه جوان های در بند خونخواران زمانه،به امید آنروز که زندانبان در زندان تاریکی فرو افتد...

شاد و سربلند باشید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

روز کارگر و روزآموزگار

درود
روز کارگر را به همه کارگران ایرانی شادباش میگوم و امیدوارم همیشه تندرست و بهروز باشند.باید با سرافرازی بگویم که پدر من هم از کارگران بود و به خوبی از روزگار ی که بر کارگران در گذاربود آشنا هستم.
به هرروی من بر این باورم که کارگران پیشرو در مبارزه بر زور و نابرابری هستد واگر زمانی برسد که جرقعه ای از مبارزات روشن بشوبی گمان کارگران گرامی در این مبارزه همبخش خواهند بود.
اما روز آموزگار را هم باید با دودلی به آموزگاران گرامی شادباش بگویم،. فرنود من از این کار این است که رو آموزگار را با  مطهری یاد میکنند.
مطهری کیست؟مطهری همان کسی است که با بی شرمی گفت :آنهایی که چهارشنبه سوری را جشن میگیرند احمق هستند واگر هم پدران آنها هم جشن میگرفتند پس پدرانشان هم احمق بودند.
گمان کنم این سخن باید فرنود خوبی برای گرامی نداشتن اینچنین روزی باشد. به امید روزی که ارزش و پاسداشت آموزگاران گرامی را در روزهای بهتری انجام بدهیم.
شاد و سربلند باشید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

چاک سینه آزادی را... روم به دیوار دیده ام


در بی کران این پهنه  سبز.....
آبی ترین دریای خدا را.......لجن وار دیده ام
متاسفم از اینکه می گویم:
چاک سینه آزادی را ......روم به دیوار، دیده ام

درلابلای این مرده شور خانه!
مرگ را با سهام ،عرضه می کنند
عالیجناب محترم، عزراییل خان
جای روح، نفت را قبضه می کنند

درصفوف تزریق استقلال....
طلمبه خانه ای، خون پمپاژ میکند
ازوفور این همه دموکراسی
شهربانی هم ،فکر گاراژ میکند

ازسکوت وحشی استعمار ....
پرده سرای گوشمان، پاره میشود
تاكه میفهمیم آزادی چیست!
تازه، ملت فکر چاره می شود

تازه، باید گفت: زنده باد، مرده
تازه اعتراف، پیروز می شود
چونکه دیراست ،لیک خیلی زود
نیمه شعبان هم ،نوروز میشود...
کیانی مِه

share/bookmark