تارنمای کیانی مِه ايرانيَت، رونوشتِ يك نام: 2010/04
Loading...
~-.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

افتضاح در آبگيري سد كارون 4

درود

روزهاي پايان سال88 بود كه آقاي احمدي نژاد داشت افتخارات سالش رو مرور مي كرد كه ديد اي بابا به جز تقلب در انتخابات و كشتار مردم و تورم و .... چيز ديگه اي واسه عرضه به ملت نداره،ودر اين فكر بود كه بايد يه بمب بتركونه يا يه چيزي رو افتتاح كنه. آقاي احمدي نژاد طي نامه اي محرمانه به تمام نهاد هاي دولتي كه در اواخر سال صورت گرفته بود تصميم گرفت كه يكي از پروژه هاي ناتمام رو هر جور كه شده افتتاح كنه.
واين بار قرعه به نام سد كارون 4 افتاد ،سدي كه در ميان دو استان خوزستان و چهار محال بختياري قرار گرفته،مهندسان پروژه با اطلاع از اينكه سد كارون 4 هنوز به پايان كار نرسيده بود و براي آبگيري به 6 ماه كار ديگه نياز داشت از دفتر رياست جمهوري خواستند كه رئيس جمهور رو از اين كار منصرف كنند ،اما احمدي نژاد با اصرار بر آبگيري زود تر از موعد، ديكتاتوري خودش رو باز به همه نشون داد.
بلاخره در اواخر سا 1389 آبگيري سد انجام شد، ولي با اين كار مشكلات و بدبختي ها آغاز شدند.ابتدا پس از انداختن دريچه انحرافي آب دريچه بشدت نشستي پيدا كرد كه با حضور شبانه روزي در تعطيلات به خصوص روز 13 بدر جلوي نشت آب گرفته شد اما اين پايان مشكلات نبود .
لازمه که درباره كار هاي عقب افتاده كارون 4 بگم، با توجه به اين كه دريچه هاي پاييني اماده بودند اما دريچه هاي بالايي هنوز نصب نشده بودند و حدود 30 بلوك اطراف دريچه نيز هنوز نصب نشده بودند از طرف ديگر نيروگاه هم هنوز آماده نبود و توربين ها نصب نشده بودند آب همچنان بالا ميرفت و از دريچه هاي پاييني گذشت وبه نزديكي دريچه هاي بالايي رسيد آب نزديك بود از بدنه سريز كند . "به علت آماده نبودن دريچه هاي بالايي" ،پس ازجلسه هاي فوري معاونت نيرو با مهندسين قرار شد كه از نو دريچه هاي پايين باز شوند كه اين كار نيروگاه را به خطر انداخت . متاسفانه پس از باز شدن دريچه ها آب وارد نيروگاه شد حال مشكل نيروگاه بود و آب وارد شده و مشكل بالا آمدن آب .اگر دريچه هارا ببندند آب سرريز ميكند و اگر دريچه هارا باز كنند آب داخل نيروگاه ميرفت .پس كار چنين پيش ميرود كه يك روز دريچه ها را باز ميكنند و يك روز كه دريچه ها بسته ميشود ،آب را با پمپ از نيروگاه خارج ميكنند .
اين دسته گل رئيس جمهور بالغ بر ميلياردها تومان هزينه به بار آورد و علاوه بر اين بر اثر بي موقع سرريز شدنه آب، دامدارن و كشاورزان منطقه دچار خسارات شديدي گشتند كه به خاطر پنهان كاري اين افتضاح هيچ نهادي قادر به رسيدگي مشكلات اين مردم نيست .با اين داستان خيانت دولت به مردم ياد يه ضرب المثل افتادم كه ميگه: اگه ديوانه اي سنگي را در چاه بیاندازد ، صد عاقل هم نتوانند سنگ را ازچاه ،بیرون آورند.
(این جستار همانگونه که  از من خواستند،بی دستکاری نوشتار در تارنما گذاشته شد)

شاد وسربلند باشيد

۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

فروغ از میان بردني نيست

نام فروغ فرخزاد از کتاب شعر شاعران ایران و جهان حذف شد.
دبیر همایش شاعران ایران و جهان در پاسخ به پرسشی درباره حذف نام "فروغ فرخزاد" از کتاب شعر شاعران ایران و جهان گفت: ما یک دیپلماسی فرهنگی داریم و یک دیپلماسی دولتی، به همین دلیل نام "فروغ فرخزاد" گرچه در میان مخاطبان شعر شناخته شده اما به دلایل مختلفی در این کتاب نیامده است.به گزارش صراط نیوز ، امیدی در نشست خبری این همایش افزود: این کتاب که نخستین کتاب شاعران ایران و جهان است پس از مطالعه و تحقیق های لازم نوشته شده و نظر کارشناسان شعر و مقررات کشور در خصوص آن لحاظ شده است. وی اضافه کرد: حتی نام شاعران خارجی با هماهنگی دولت های متبوع آن کشورها در این کتاب آمده و کشور ما هم بر همین روال عمل کرده است.
کتاب شاعران ایران و جهان همزمان با نخستین همایش شاعران در تهران، اصفهان و شیراز منتشر شد.
درود
اين خبر دل هر ایرانی را به در خواهدآورد ،مگر ميشود فروغ را از میان برد!
به هر روي من سرودن را با فروغ خوندان آغاز كردم و باید بگویم که آتش زير خاكستر هستیم و روزی خواهد رسید که پاسخی دندانشکن به این نادانها داده شود ،زیرا که  اين كارشان نه تنها کم ارزش نمایان دادن فروغ بود،چنانکه بی ارزش نشان دادن زن و آزادگی بود.
چگونه میشود اینگونه نابخردی کرد و ندانست که:
ياد فروغ با پاک کردن نامش از میان نميرود 

شاد و سربلند باشید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

خواب ديدم كه خدا آدم بود...

خواب ديدم كه خدا آدم بود
مثل من ،ذره اي عقلش كم بود
همچو من ،مذهب و آيين نداشت
خبري از ده پايين نداشت
سرو ته، مفت نمي ارزيدش
جز به مستي، نمي شد ديدش
روزهايش همه در خواب رها
وقت شب، منقل و بافور بپا
خلق عالم، به گرفتارش بود
او به فكر كش شلوارش بود
علف و يونجه فراوان مي داد
درد مستانه، چو باران مي داد
گفتمش، اين چه خداييست تورا؟
سروري، اين چه گداييست تورا؟
گفتش اين، حاصل عمر من وتوست!
تو برآن سفت شدي، من اين سست
من خداي توام و خود بنده
زين چه هستم، بسي شرمنده
اين حقيقت ،بستان گوش مرا
آن چه ديدي، ببر از هوش مرا
من همه، وهم و خيالات توام
خطي از متن سوالات توام
اگر اين خواب تو سرپوش نهي
من همه شكر ارادات توام
کیانی مِه
درود
گاهي دوست دارم سري به چامه هایی بزنم كه  در سن پايين تر گفته بودم ،چامه هایی كه  انديشه هاي آن زمان من را بيشتر نماينگر مي كند.
شاد و سربلند باشيد

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

گمانم كه بالا سر ما خدا نيست.....

چرا درد بد بختي ما دوا، نيست ؟
كسي را به خوشبختي هم ،مبتلا نيست!
در اين خانه ،جز بي نوايان نيايند
چرا شهر ما را ،بغير از گدا نيست؟
چرا خانمان ،چاه جادو ندارد؟
مگراز اراضي ملك شما نيست؟
مگر نه كه انسان، همه يك ترازند!
چرا پس النگوي مادر، طلا نيست؟
چرا سفره مان، خالي از بي نيازيست؟
هزار آيه دادي كه بر ما روا نيست
هزاران قسم دادمت، سهم ما كو؟
تو گفتي كه بر كافران، جز بلا نيست!
چه خوانم تو را كين همه اهل كيني!
كه اين دشمني را برايت جلا نيست
يقين دارم اين بار هم نگويم؟!
گمانم كه بالا سر ما خدا نيست.....
کیانی مِه

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

قتل خدا

من فراموشی هر شب جمعه ام

خواب پر پر شده از سر گربه ام

من تمام قسم های يك بی گناه...

را به وقت دفاع از خودم، خورده ام

چون سکوتم، که وا میرود وقت زا

آبرویم که از دختری برده ام....

یا هجوم شبم، تا رسیدن به نور

بارها چون دروغي به خود گفته ام...

چون نگاهم ،که نا محرمی نیست آن

اشتباهم، که با اشتباه زنده ام

فاسدم ، موج دريا نشويد مرا

قاتلم!جرمم این است خدا کشته ام......


 کیانی مِه

۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

چند خدایی



به نام خداون نفت و طلا

خداوند روزی ده اما ربا

خداوند تریاک و خداوند بنگ

خداون کوبنده بر طبل جنگ

به نام همو که زمین آفرید

زمین را سبب تا که مین آفرید

به ما دست وپا داد تا پاشویم

به درگاه هر چاکرش تا شویم

نگوییم مگر شکر او بر زبان

که جز غیر ازاین باشد آید زیان

بریده شود نان و آید بلا

عجب این بلا چیست غیر از خدا

به نام خداوند الله صفت

خداوند صد ها هزاران سمت

خدای کریم و خدای رحیم
نباشد جز او را خدایی رجییم
......
.............
........................
 ادامه دارد .....

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

دوباره نو شدن

درود
آدمی هنگامی که به این جهان چشم باز می کند،روی تازه ای از زندگی را به خود میبیند که برایش آغازگر یک پایان خواهد بود،آغاز دوباره همیشه نشان از امید دارد،امید به چیزهایی که در ما گم شده است و در جستجوی آن هر روز به این سو وآنسو سرک میکشیم.
برای من این زایش و دوباره از نو شدن ،چندسالی است که رخ داده و مایه شده تا نگرشی تازه به آنچه در پیرامونم روی میدهد بیاندازم .

شاد وسربلند باشيد

share/bookmark