من با تو بهمن میشوم
سیلی چوآهن میشوم
کوبنده چون مشتی گره
بر جان دشمن میشوم
چون خشم برگیردمرا
هم مردوهم زن میشوم
از جان که میباید گذشت
داغی چو بر تن میشوم
تا تیشه تیغم میزند
من کوهی از من میشوم
فریاد را سر میدهم
بر کوی و برزن میشوم
شوری به سر گر بایدم
رگ پاره گردن میشوم
تا جان به تن دارم همی
چون شیرِافکن میشوم
با غرشی کوبنده تر
سرباز میهن میشوم
کیانی مِه
کیانی مِه
درود
همیشه با شوروجهش به سوی امید همسو بودم و اینبار هم برای این شوری که در میان مردم براه افتاده است سروده ای تازه گفتم تا شاید کمکی باشد در ره رسیدن به خواسته های راستینمان...
پاینده ایران و ایرانی
پاینده ایران و ایرانی
شاد وسربلند باشید