تارنمای کیانی مِه ايرانيَت، رونوشتِ يك نام: خواب ديدم كه خدا آدم بود...
Loading...
~-.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

خواب ديدم كه خدا آدم بود...

خواب ديدم كه خدا آدم بود
مثل من ،ذره اي عقلش كم بود
همچو من ،مذهب و آيين نداشت
خبري از ده پايين نداشت
سرو ته، مفت نمي ارزيدش
جز به مستي، نمي شد ديدش
روزهايش همه در خواب رها
وقت شب، منقل و بافور بپا
خلق عالم، به گرفتارش بود
او به فكر كش شلوارش بود
علف و يونجه فراوان مي داد
درد مستانه، چو باران مي داد
گفتمش، اين چه خداييست تورا؟
سروري، اين چه گداييست تورا؟
گفتش اين، حاصل عمر من وتوست!
تو برآن سفت شدي، من اين سست
من خداي توام و خود بنده
زين چه هستم، بسي شرمنده
اين حقيقت ،بستان گوش مرا
آن چه ديدي، ببر از هوش مرا
من همه، وهم و خيالات توام
خطي از متن سوالات توام
اگر اين خواب تو سرپوش نهي
من همه شكر ارادات توام
کیانی مِه
درود
گاهي دوست دارم سري به چامه هایی بزنم كه  در سن پايين تر گفته بودم ،چامه هایی كه  انديشه هاي آن زمان من را بيشتر نماينگر مي كند.
شاد و سربلند باشيد

share/bookmark