تارنمای کیانی مِه ايرانيَت، رونوشتِ يك نام: جنگ افزاری به نام جانم
Loading...
~-.

۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

جنگ افزاری به نام جانم

درود

پیش از همه چیز باید گرفتاری های شخصی و دشواري هاي کاری را برای نبود چند روزه و به روز نکردن وبلاگ نام ببرم و بهانه ای بتراشم برای احساس شرمندگی ،به هر روي دلتنگی هایی مانند همیشه بوده ک مایه میشود تا روزمرگی های گذران زندگی را به فراموشی نسپارم و هر روز از دیروز، استوارتردراین راه گام بردارم.شاید دوباره سازی و دوباره گویی دردها مرهمی باشه بر چرکین زخم های همیشه پیدا بر روح و جانم ،اما گاهی هم که به اندیشه چاره میشوم،هزینه ای را به جان باید خرید.
بگذریم....
در این چند روزی ،رویداد های مهمی رخ داد که ارزش دوباره گفتن را داشته باشد،رویدادی که در زاهدان رخ داد و مایه کشته شده هم میهنانمان شد از هر دردی برام سخت تر و بردباریش دشوار تربود، به دور از هر باند بازی که در این کشور رخ میدهدو بی هر گونه پشت گيري و ایدولوژی ،باید بيزاري خویش را از این گونه جنایت ها ابراز کنم.
فرقی نمیکند کشته شده ها سپاهی بودند یا بسیجی یا مردم عادی،هرکسی که  کشته شد، فرزند این کشوربود وبا پيشكش كردن خونش به خاک سیستان وایران مایه شد تا یادمان باشه که چو ایران نباشد تن من مباد.
دلیل این جنایت هرچه که بود،نشان داد که این کار نه برای خون خواهی ریگی جنایت کار بلکه برای دست اندازی به این مرز بوده و ادامه دیگر کینه توزی و خیال بافی های مزدورانی بوده است که همیشه با این مرزو بوم  دشمن بود ه اند.
همین امروز هم اگر بايسته باشد آماده ام از مرزهای کشورم پاسداری کنم .تنها و تنها با جنگ افزاری به نام جانم....

شاد و سربلند باشید

share/bookmark