تارنمای کیانی مِه ايرانيَت، رونوشتِ يك نام: به تاریخی که شمسی بود، قمردر عقرب افتاده !
Loading...
~-.

۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

به تاریخی که شمسی بود، قمردر عقرب افتاده !

نه انگاری وطن داریم، نه انگاری خدا داریم

بجایش بیشماران ما، ولی و مقتدا داریم


نه شاهی اینچنین باید، نه دینی اینچنین آید


از آنجایی که ایران بود، فقط ویرانسرا داریم


یکی ارث پدر دارد، یکی عمامه سر دارد


یکی غایب میان ما، که رفته قعر چاه داریم


ندارند سفره ها نانی، ندارند مردمان جانی


ضریح و گنبد از زر ما به همسایه روا داریم


زمین وملک اجدادی، بشد جولانگه دزدان


نه ما را خواب خواهد برد، نه دستی بر دعا داریم


به یغما رفته میراث و تمام ِ خاک ِ جمشیدی


چه دردی بیش از این باید، که جایش سامرا داریم


به تاریخی که شمسی بود، قمردرعقرب افتاده


از آن روزی که تاج افتاد، چه بسیاران بلا داریم


چه بسیاران شمشیری که خفته در قلاف ِ خشم


به زخمی خورده بر پیکر، فقط این یک دوا داریم
کیانی مه

share/bookmark