تارنمای کیانی مِه ايرانيَت، رونوشتِ يك نام: دیریست چومستیم زخونی که شراب است
Loading...
~-.

۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

دیریست چومستیم زخونی که شراب است


تا هست در این شهر جوانی به سر دار

در سفره ما،خون همان کاسه آب است

نوش است اگر جرعه ای از خون جوانان

دیریست چومستیم زخونی که شراب است

گر مست و خمارند ازاین باده خونین

ساقی بده جامی، که چون شهر خراب است

پرکن دوسه پیمانه دگر جام زجانی

لبریزکن این جام،تهی از میِ ناب است

بی باده نیفتد دگر از دار، جوانی

ساقی به سلامت،همه شهر بخواب است

بی خود شده ازمستی ودامانِ خرابات

چون کهنه شرابی که ناخورده ثواب است

هردم می از این جان بگیرید که شاید

مستانه نمردن در این شهر سراب است
کیانی مِه

share/bookmark