تارنمای کیانی مِه ايرانيَت، رونوشتِ يك نام: شعاریسم
Loading...
~-.

۱۳۹۰ تیر ۱۲, یکشنبه

شعاریسم


درود
در کشور ما تنها اندیشه و ایدئولوژی که وجود دارد ایدئولوژی شعاریسم و هوچی گرایی است،چه در میان نخبگان جامعه و چه در میان مردم،شاید گفتن این سخن کمی تندروی باشد ولی این همان چیزیست که بخوبی میشود در لایه های گوناگون جامعه ایرانی پیدا کرد،پیدا کردن زمان آغاز و رشد این ایدئولوژی شاید کارچندان ساده ای نباشد،هرچند در برهه های زمانی گوناگون میشود این اندیشه و بازخورد آنرا بر کشور ما بخوبی دید.
به هر روی سخن از هوچی گرایی یا شعاریسم کنونی نه تنها در ایران ،چنانکه در بسیاری از کشورهای  دیگر هم نمود پیدا کرده است،اگر کوبا،ونزوئلا و چند کشور دیگر را کنار هم بگزاریم،بیگمان لیدری و فرماندهی این گروه را باید به سردمداران جمهوری اسلامی سپرد،چون از دید نویسنده برای رهبری این اندیشه ،شایسته ترین هستند.
ولی روی سخن من با رهبران جامعه کنونی ایران نیست،چنانکه گوشی را در این زمینه بدهکار نمیبینم،سخن من نخست تلنگریست به خودم و سپس با مردمیست که هرروزه به درجازدن و واماندگی خو میکنند،و تنها کاری را که به خوبی یاد گرفتند، اعتراض کردن است!
پرسش اینجاست که اعتراض برای چه وچگونه اعتراضی؟
بر این نیستم تا سخن خودم را به چند دهه پیشتر پیوند بدهم و رویدادهای رخ داده بر پدرانمان را واکاوی کنم،هرچند اگر هم چنین شودراه دوری نخواهدرفت وریشه یابی میشود،به هرروی درایران کنونی ما،پیش ازاینکه رخداد ناگواری پیش بیاید ،بدنبال گناهکار میگردیم،اگرازمیان خودمان پیدا نشد،که چه بهتر،امریکا ،اسرائیل،انگلستان از یک سو ولبنان،سوریه،چین و روسیه از سوی دیگر نقطه سیبل ما میشوند.
از سوی دیگر بلوف زدن را خوب یاد گرفتیم واینکه ما چه بودیم و چه کردیم،نه اینکه  چه هستیم وچه خواهیم کرد.
یادم میآید زمانی که موسوی و کروبی هنوز در بازداشت خانگی نبودند و تازه زمزمه های دراینباره بود،گروههای از کنشگران سیاسی وحتا مردم کوچه و بازار تهدید میکردند که اگر اینکارروی بدهد ،سنگ بر روی سنگ بند نمیشود و چه میکنیم و چه می کنیم،و دیدیم که چه کردند وچه کردیم.
از نابود کردن میراث فرهنگی گرفته تا  بازی کردن با آبروی ایران وایرانی،همه کار کردند وما هم شعار دادیم که چه میکنیم،شاید اینبار هم باید دنبال  گناهکار تازه ای بگردیم،کسی یا چیزی که گردن کلفتر از گنه کاران پیشین باشد!
همانگونه که گفتم نخست به خودم تلنگرمیزنم وبه هیچ روی تافته جدا بافته از مردم نیستم،وشاید هم درپیشگامان این اندیشه شعاریسم باشم،چنانچه جوانان سوری و مصری را که میدیدم،چگونه برای گرفتن حق خویش از جان مایه میگزارند و ما از پشت کامپیوترهایما ن به گفته دوستانمان مبارزه فیسبوکی میکنیم.
ناگفته نماند بودند و هنوز هم هستند کسانی که در راه رسیدن به آرمانشان،از جان وزندگی خود هم گذشت کردند،و امروز یا در میان ما نیستند و یا در زندانهای جمهوری اسلامی به بند کشیده شده اند،خوراک را بر خود روا نمی دارند، ناگوارترین شکنجه ها را بر تن و جان خود میپزیرند تا شاید کسانی چون من بتوانیم  از جاده پر فراز و نشیب ازادی که آنها برایمان هموار کردند گذر کنیم.
پاینده ایران،پاینده ایرانی
کیانی مِه

share/bookmark