تارنمای کیانی مِه ايرانيَت، رونوشتِ يك نام: فاطمه رجبی و عقده گشایی
Loading...
~-.

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

فاطمه رجبی و عقده گشایی

درود
امروز داشتم کتابی از خانم فاطمه رجبی میخوندم ، که منو به یاد یک مسئله ای انداخت....

همونطور که بیشتر دوستان میدونند آقای غلام حسین الهام یکی از همکاران و همدستان آقای احمدی نژاد در جریان کودتای انتخاباتی میباشند که منجر به روی کار اومدن دولت ایشان شد.آقای الهام که یکی از حقوقدانان شورای نگهبان بود وهست و ظاهرا در آینده هم خواهد بود دارای تفکراتی توتالیته و تمامیت خواهی هستند که تحمل شنیدن نظرات مخالف رو ندارند و ظاهرا یکی از افرادی هستند که پس از ظهور امام زمان پشت سر ایشان حرکت میکنند و اگر بخواهیم مطلب رو درست تر بیان کنیم از مریدان آقای مصباح هستند که شرح حال پدیده ای همچون مصباح نیاز به اشنایی داشتن در مورد علم دی ان ای و سلولهای بنیادین داره که خار ج از بحث و البته حوصله ماست.برگردیم سر موضوع اصلی فاطمه رجبی همسر آقای غلام حسین الهام ...
ایشون چون طبق شواهد ظاهری رجل سیاسی نیست و البته از نظر دیگری هم میشه گفت که رجل سیاسی هست،  باورها یا بهتر بگم عقده های زیادی نسبت به غیر خودی ها یا همون اصلاح طلب ها یا همون مردم ایران دارند. خانم رجبی ، هرجایی که یه خودکار و کاغذ سفید و البته میکروفن بزرگ می بینه دهنش رو شروع به باز کردن می کنه و به ایراد کردن سخنانی در مورد همه جا و همه چیز مردم مشغول میشه.یکی از مهمترین آدمهایی که ایشون مورد لطف خودشون قرار دادند،  آقای محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاحات بود که خانم طی نامه ای،  فتوایی صادر کردند که اقای خاتمی باید خلع لباس یا بهتر بگیم لخت بشه، حالا برای چی؟ خدا بهتر میدونه......
یا این جمله عجیب که : خاتمی ارزش ترور و اعدام ندارد.
خلاصه از قضا آقای الهام برادری دارند به نام غلامرضا الهام که یکی از افراد مشغول در سپاه پاسداران بوده و هستند که سابقه فعایت در گروه توپخانه 64 الحدید اهواز و ستاد مشترک سپاه رو دارند، درجه نظامی ایشون سرهنگ تمام بوده و دارای مدرکی معادل فوق دیپلم نظامی هستند.
آقای غلامرضا الهام از نظر بینایی مشکل دارند که همین موضو و عوامل دیگری سبب شده تا ایشون زیاد در صحنه سیاست بر خلاف برادرشون نباشند. البته یک بار ایشون از طریق سپاه اقدام به انجام دادن عمل بینایی در انگلستان کردند که همزمان شد با ماجرای سلمان رشدی و قطع روابط ایران و انگلستان،  که مجبور شدن از این کار صرف نظر کنند.
به هرروی،  همین نبود فعالیت و رجل سیاسی نبودن باعث شد که کدورتی بین خاونواده آقای غلام حسین الهام وبرادرشون ایجاد بشه،  تنها دلیل این اختلاف این بود که برای خانم رجبی،  قابل هضم نبود که با چنین خانواده سطح پایینی از نظر سیاسی،  مراوده داشته باشند . این موضوع تا جایی پیش رفت که در مراسم عزاداری پدر الهام،  خانم رجبی فقط به مدت چند دقیقه در مراسم شرکت کرده و بدون تسلیت گفتن مجلس رو ترک کردند، این ماجراها باعث شد تا غلامحسین که در مسند کار بود به فکر چاره بیفته و تلاش کرد تا برای غلامرضا در عرصه ساست و کارهای اجرایی صندلی پیدا کنه،  همین تلاشه منجر به این شد که در زمان استانداری آقای حیات مقدم در خوزستان،  سمت سر دفتری استانداری در تهران رو به غلامرضا الهام بسپارند البته بر خلاف میل آقای حیات مقدم.
رابط بودن بین استانداری و وزارت کشور کار بسیار وقت گیری بود که از عهده غلامرضا الهام به دلیل کسالت بر نمی اومد و منجر به ناهماهنگی هایی بین دوطرف شده بود که برای حیات مقدم غیر قابل قبول بود، پس از چند ماه که کار به سختی پیش میرفت و شکایت هایی هم به دست غلام حسین الهام رسیده بود،  مجبور شدند که خیلی بی سر وصدا این صندلی رو از آقای غلام رضا الهام گرفته و به جای اون شغلی جدید و بی دردسر به عنوان معاون پارلمانی سپاه به ایشون پیشنهاد شد،  که با کمال میل پذیرفتند،  این ماجرا گذشت و گذشت تا همین عدم توانایی غلامرضا در کارهای اجرایی منجر به کناره گیری از این سمت شد و دوباره مجبور شد که برگرده به ستاد مشترک سپاه پاسداران.
خلاصه کنم که عقده و ناراحتی روحی خانم فاطمه رجبی باعث شد که شخصی بی تجربه و نا آگاه وارد مسائل اساسی کشور بشه و خودش و مملکت رو متضرر زیان و خسارت بکنه.
شاد و سربلند باشید

share/bookmark